میگن هر چی از دوست رسد نیکوست!
پس چرا هر چی از تو میرسه
خاطره ...
نگاه ...
لبخند ...
یاد ...
ویران کننده است !
منو داغون میکنه ....!؟

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, | 12:28 | نویسنده : mehdi |

من کویر خسته ام تویی نم نم بارون 

دلم برات تنگ شده کجائی ای مهربون . . 

 

این روزها 

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست 

که رخت های دلتنگیم را 

فرصتی برای 

خشک شدن نیست
 

  ***

" بند بند وجودمــــ ـــ ـ .. 

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ 

با این همه بنــد 

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
 

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، مطالب گوناگون ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:کویر__________, | 2:26 | نویسنده : mehdi |

 من اگه خدا بودم... 



اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...

 
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم .. 

چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..
 
 
 
هر روز تكراریست 

صبح هم ماجرای ساده ایست 

گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند
 
 
 
عمر من قد نمیدهد 

به سفرت بگو كوتاه بیاید
 
 
 
 
 
 
رد پاهایم را پاک می کنم 

به کسی نگویید 

من روزی در این دنیا بودم. 
 
 
 
خدایا 

می شود استعـــــفا دهم؟! 

کم آورده ام ...!
 
 
 
 
آن شب ... 

که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ... 

تماشا می کرد ... 

آن شب که شب پره ها .. 

عاشــقـــانه تر .. 

نــــور را می جســـتند ...! 

و اتاقم .. 

سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... ! 

دانستم.. 


تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!
 
 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، جملات نا امیدی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:!!!از چی بگم!!!, | 2:18 | نویسنده : mehdi |

 بخشیدمت برو بخشیدمت نمون

عشقی نمیشکفه تو قلب سردمون

از خاطرت ببر چشمای خیسمو

چیزی نگو گلم بخشیدمت برو

بخشیدمت اگه به فکر رفتنی

اگه کنار من تنهاتر از منی

به دل نگیر اگه که بی تحملم

تنهام بذار برو بخشیدمت گلم

تو میری و دوباره من از بیقراری میگذرم

از شب من رد میشی و از خواب گریه می پرم

بی تو شکوفه می کنم تو فصلی از نیاز و غم

کنار رد پای تو ویرونی مو حس می کنم

نه تو به من دل میسپری نه من شبیه تو میشم

چیزی نمونده از من و دستای مثل آتیشم

بخشیدمت اگه به فکر رفتنی

اگه کنار من تنهاتر از منی

به دل نگیر اگه که بی تحملم

تنهام بذار برو بخشیدمت گلم\

 

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:جملات عاشقونه, | 3:34 | نویسنده : mehdi |

 

 

 

 

 

 

غم دوری از چشات منو آخر میکشه 
به خودم میگم میای بیخودی دلم خوشه 
بیخودی فکر میکنم یه روز از راه میرسی 
دوباره میبینمت توی اوج بی کسی
 

 

 

 

بیخودی منتظرت لب جاده میشینم 
بیخودی هر ثانیه تو رو از دور میبینم 
بیخودی دلم خوشه به دنبال دیدنت 
ساعت و کوک میکنم لحظه ی رسیدنت 

 

 

بیخودی حروم میشن لحظه هام به پای تو 
تو که دوستم نداری از خیال من برو 
غم دوری از چشات دلمو میلرزونه 
بی ستاره شدم و هیچ کسی نمیدونه 

 

 

 

 

 

 

غم دوری از چشات منو آخر میکشه 
به خودم میگم میای بیخودی دلم خوشه 
بیخودی فکر میکنم یه روز از راه میرسی 
دوباره میبینمت توی اوج بی کسی 

 

 

 

بیخودی حروم میشن لحظه هام به پای تو 
تو که دوستم نداری از خیال من برو 
غم دوری از چشات دلمو میلرزونه 
بی ستاره شدم و هیچ کسی نمیدونه 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:جملات عاشقانه, | 17:12 | نویسنده : mehdi |

 

 

 

 

 

 

امروز آمدی‌ که‌ خداحافظی‌ کنی‌ 

رد شد شبیه‌ رهگذری‌ باد، از درخت‌ 

آرام‌ سیبِ کوچکی‌ افتاد از درخت‌ 

افتاد پیشِ پای‌ تو، با اشتیاق‌ گفت: 

ای‌ روستای‌ شعر تو آباد از درخت، 

امسال‌ عشق‌ سهم‌ مرا داد از بهار 

آیا بهار سهم‌ تو را داد، از درخت؟ 

امشب‌ دلم‌ شبیه‌ همان‌ سیب‌ تازه‌ است‌ 

سیبی‌ که‌ چید حضرت‌ فرهاد از درخت‌ 

کی‌ می‌شود که‌ سیب‌ غریبِ نگاه‌ من‌ 

با دستِ گرم‌ تو شود آزاد از درخت‌ 

چشمان‌ مهربان‌ تو پرباد از بهار 

همواره‌ رهگذار تو پرباد از درخت‌ 

امروز آمدی‌ که‌ خداحافظی‌ کنی‌ 

آرام‌ سیب‌ کوچکی‌ افتاد از درخت! 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:شعر عاشقونه, | 17:9 | نویسنده : mehdi |

 

 

 

دستی نیست، تا 

نگاه خسته ام را نوازشی دهد. 

اینــــــــــــــــــــــجــــــــا بــــــــــــــــــــــــــاران نمی بارد! 

فانوسهای شهر، خاموش و مرده اند. 

دستهای مهربانی، فقیرتر از من انــــد...! 

نامردمان عشق ندیده، 

خنجر كشیده اند بر تن برهنه و بی هویتم ! 

دلم می خواهد آنقدر بنویسم 

تا نفسهایم تمام شود. 

آنقدر دفترهای كهنه را سیاه كنم، 

تا سرم فریاد كنند. 

می خــــــــــواســـــتم واژه ای پـــــــیـــــــــــدا كنم، تــــــــــــــــــــــا 

دلتنگی كهنه و بی خاصیتم را عرضه كند، 

ولی... 

واژه ها باز هم غریبی می كنند! 

می خواستم كاغذی بیابم، منت نگذارد، 

تنش را بدستانم بسپارد، تا نوازشش دهم. 

امّا! اعتمادی نیست...! 

این لحظه های لعنتی، 

باز هم مرا عذاب می دهند.. 

این دقیقه های بی وفــــا، بی وجدانترینِ عالم اند....! 

آیا اینـــــــــــــجـــــــــــــــا، 

آخریــــــــــــــــن ایستگاه عاشــــــــــــقیســـــــــت.......!
 

 

 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 9:44 | نویسنده : mehdi |

 

 

 

 

 

 

 

 

خداحافظی....! 

هی.....!!! 

چی بگم ؟ 

از چشمایی که همیشه منتظره!منتظر یه خبر ! 

گاهی بی خبری برای آدم بهتره ، میدونین من فکر میکنم ماها خودمونو گم کردیم!فراموش کردیم برای چی روی زمین اومدیم!خیلی زندگی رو جدی گرفتیم! 

گذشتن از روز هایی که برامون غیر قابل تحمل هستن اما حسرت همین روز هاست که یه مدت بعد مثل خوره روحمونو میخوره! 

برادرام ،خواهرام ، خسته ام !از این روزگار،از این آدما!از این شکستی که هر روز هزار بار برای خودم مرورش میکنم!از میراث چیزی که گفتن مقدسه!از نقاب روی چهره ی آدما! از دوست های نامرد و نامرد های دوست!از کسایی که حرف هامو فراموش کردن ،از تب و تابی که دیگه توی خودم حسش نمیکنم!از اینکه دیگه هم صحبت جوونی ندارم و با آدم بزرگا درد و دل میکنم! ا 

دلم گرفته مثل همیشه!خدا هم فهمیده دیگه نمیتونم تحمل کنم! چرا اینجوری شد؟کی میدونه جز خودش؟ 

میگن دل بستن مثل انداختن یه سنگ توی آبه و دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگست! 

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد 

پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد. 

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم 
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم 
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم 
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم 
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد 
و برف نا امیدی بر سرم یک ریز می بارد 
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ 
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ 
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی 
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی 
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم؟ 
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی!!! 

 


موضوعات مرتبط: جملات عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 9:39 | نویسنده : mehdi |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.